«بیداری اسلامی» یکی از تعبیرهایی است که از سوی مقامات و مبلغان دولتی دربارهی قیامهای مردم کشورهای تونس و مصر و بحرین و یمن به کار گرفته میشود. (تعبیری که البته از اعتراضات مردمی در کشور برادر سوریه دریغ میشود. شاید به خاطر آنکه اسلام مردمان تحت حکومت موروثی خاندان اسد تضعیف شده است.)
وقتی که سروران عالی مقام یک قید اسلامی را پس پشت چیزی مینشانند، چه چیزی باید از آن فهمید. مثلا وقتی که عبارت «اسلامی» را در این موارد به کار میبرند: دانشگاه (دانشگاه اسلامی)، بانکداری (بانکداری اسلامی)، علوم انسانی (علوم انسانی اسلامی)، قیامهای ضداستبدادی منطقه (بیداری اسلامی) و ... در واقع چه کاری انجام میدهند و چه هدفی دنبال میکنند.
به نظر میآید رهآورد این نوع نامگذاری برای این سروران نوعی حس تملک بعد از ناآشناییزدایی است. یعنی این پدیدههای غریب بعد از این نوع نامگذاری ظاهرا برای سروران صورت پدیدهی را مییابند که گویا این بزرگان کاملا به اسرار و بواطن آنها آشنایی دارند و لذا میتوانند برای این پدیدهها نسخه بپیچند، در اختیارشان بگیرند و مدیریتشان کنند.
درباره
بیداری اسلامی ,